معنی قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن, معنی قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن, معنی rcki (تcld)، cا;md ;maت /cjbi، rgdi lcbj، scolcbj, معنی اصطلاح قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن, معادل قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن, قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن چی میشه؟, قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن یعنی چی؟, قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن synonym, قرمه (ترکی)، راگوی گوشت پرنده، قلیه کردن، سرخکردن definition,